بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

بازیگوشی های شیطونک من

امروز پسرک شیطونم رو بردم تو اتاقش تا روی تختش بازی کنه تا ببینم اتاقش رو دوست داره یا نه و اینکه عکس العملش چه جوریه...  و وقتی که موزیکال بالای سرش رو روشن کردم شروع کرد به دست و پا زدن و بازیگوشی کردن خیلی جالب بود که انقدر براش جذاب و جالبه خلاصه اینکه کلی اونجا بازی کرد و منم مثل همیشه یه صحنه جالب پیدا کردم و دوربینم رو آوردم تا این لحظات زیبا رو ثبت کنم تا عزیز دلم وقتی بزرگ شد ببینه و لذت ببره.. قربون اون درک و شعورت بشه مامان که انقده خوب میفهمی   عاشقتم.....................................     ...
14 تير 1391

بهراد 3ماهه و باغ پدرجون

امروز از صبح ساعت ۱۱ به باغ پدر جون رفتیم آخه خاله های مامانی همه اونجا دعوت بودن خیلی خوش گذشت اما شیطونک مامان همش خواب بود سال دیگه همین موقع شیطونک من بزرگ میشه و تو باغ شیطنت میکنه و گلها رو میکنه .... فدات شم شیطونک من این عکس بهراد با بابا جونش:       ...
14 تير 1391

بهراد در 3ماهگی

گل مادر تو داری روز به روز بزرگ تر میشی و من دلم می خواد از تمام این روز ها لذت ببرم و ثبتش کنم چون زمان بر نمی گرده تا من در آینده مرورش کنم پس ثبتش می کنم تا بتونم برگردم و از دیدنش لذت ببرم :     ...
14 تير 1391

شیطونک من

این روزها سر مامانی یه کمی شلوغه ولی با این حال سعی میکنه هر شب بیاد و جواب کامنت های دوستاشو بده... . این روز ها خیلی کارات با مزه شده خنده هات از تهه دل شده و ارادی .تا یک نور میبینی میبینی تمام توجه میره به اون سمت مخصوصا لوستر و سقف آسانسور انقدر تند تند دست و پا میزنی که حد نداره یه صداهای با مزه ای از خودت در میاری که آدم با شنیدنش ضعف می کنه انگار می خوای با مامانی صحبت کنی.... قربونت بشم ااهی..... یه کار جدیدی که یاد گرفتی لیس زدن اجسام مثلا اگه سرت رو شنم باشه لباسم رو لیس میزنی اگه دراز کشیده باشی دست می خوری البته بهتره بگم کل مشتت رو می کنی تو دهنت و می خوری و کلی آب دهن می ریزی ... عزیز دل ماما...
14 تير 1391

عکس دوست جونای شیطونک من بهراد

اینم رایین خاله که خاله یه دنیا دوسش داره   اینم عسل خاله امیرحسین جون................ اینم پرنسس خاله پارمین جونه که هر چی از خانومیش بگم کم گفتم   اینم ارمیا جون خاله ببین هزار ماشاالله چقده ناز...... اینم نامی عسل خاله .آدم می خواد بخوردش ..............     اینم امیر علی جون ناناز خاله... اینم کیان و کارین که واقعا دوست داشتنی و عزیزن برام............. ...
14 تير 1391

شیطونک مامان چه خوش تیپ شده

امروز شیطونکم تیپ جدید زده بود قربونش بشم خیلی بهش می اومد منم دوباره با دوربینم ظائر شدم و شروع کردم به عکس گرفتن طفلی بچم جیکش در نیومد و همین طور مات و مبهوت بهم زل زده بود ایینجام حتما میگه بسه دیگه ای بابا ...................   ...
14 تير 1391

بازیگوشی های شیطونک من

امروز پسرک شیطونم رو بردم تو اتاقش تا روی تختش بازی کنه تا ببینم اتاقش رو دوست داره یا نه و اینکه عکس العملش چه جوریه...  و وقتی که موزیکال بالای سرش رو روشن کردم شروع کرد به دست و پا زدن و بازیگوشی کردن خیلی جالب بود که انقدر براش جذاب و جالبه خلاصه اینکه کلی اونجا بازی کرد و منم مثل همیشه یه صحنه جالب پیدا کردم و دوربینم رو آوردم تا این لحظات زیبا رو ثبت کنم تا عزیز دلم وقتی بزرگ شد ببینه و لذت ببره.. قربون اون درک و شعورت بشه مامان که انقده خوب میفهمی   عاشقتم.....................................     ...
14 تير 1391

بهراد 3ماهه و باغ پدرجون

امروز از صبح ساعت ۱۱ به باغ پدر جون رفتیم آخه خاله های مامانی همه اونجا دعوت بودن خیلی خوش گذشت اما شیطونک مامان همش خواب بود سال دیگه همین موقع شیطونک من بزرگ میشه و تو باغ شیطنت میکنه و گلها رو میکنه .... فدات شم شیطونک من این عکس بهراد با بابا جونش:       ...
14 تير 1391

بهراد در 3ماهگی

گل مادر تو داری روز به روز بزرگ تر میشی و من دلم می خواد از تمام این روز ها لذت ببرم و ثبتش کنم چون زمان بر نمی گرده تا من در آینده مرورش کنم پس ثبتش می کنم تا بتونم برگردم و از دیدنش لذت ببرم :     ...
14 تير 1391